«عزیز فاطمه»
نشسته گرد مصیبت به چهره ى اسلام
مدینه آمده روزش سیاه تر از شام
کجا روم به که گویم که چرخ دون پرور
عزیز فاطمه را مى کشد به دست هشام
ملک به زهر جفا کشت آن امامى را
که داده جابرش از جانب رسول پیغام
فراز عرشه ى زینى که بود زهر آلود
رسید آتش زهرش به عضو عضو تمام
ندانم آنکه بر او چون گذشت، این داغم
نداشت تاب سوارى دگر در آن هنگام
چه رنجها که به طفلى رسید بر جانش
گهى به کرب و بلا گه به کوفه گه در شام
گهى به جانب زندان کوفه اش بردند
گهى به دامان ویرانه ها گرفته مقام
چه غصه داشت که فرمود: در منى نه سال
کنند گریه بر آن پنجمین امام همام
شنیده اید که از تیر و زین زهرآلود
رسید شعله به قلب مقدس دو امام
روا بود که بپرسم ز تیغ و تیر و سنان
حلال خون حسین از چه شد به ماه حرام؟
هماره گریه به یاد حسین مى باید
رسیده از گلوى چاک چاکش این پیغام
حسن خوشگواری ::: جمعه 87/9/15::: ساعت 8:25 عصر