نوشته Michael KLARE (منبع:le monde Diplomatique)اکتبر 2008
معرفی نویسنده:
پروفسور تحقیقات در مورد صلح و امنیت جهانی در کالج همپشایر، در ایالات ماساچوست، و مؤلف «خون و نفت: خطرات و پیامدهای وابستگی رو به افزایش آمریکا به نفت وارداتی»، Henry Holt ، نیویورک، 2004.
آخرین مقالات این نویسنده:
محدودیتهای توانِ نفتی عربستان سعودی
سیاست دموکراتها برای امنهیت ملی: آشیانه ای برای شاهین ا
فراتر از بینش مشترک آنها در لزوم دفاع از منافع و مصالح ایالات متحده در جهان، دو نامزد اصلی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اختلاف نطرهای واقعی میان خود را نمایان ساخته اند. آقای جان مک کین مردی است که به گذشته و دوران جنگ سرد تعلق دارد، حال آنکه آقای باراک اوباما در جستجوی چاره ای برای آشفتگی ها و آشوب هائی است که ژئوپولیتیک جهان را عمیقا دگرگون ساخته.اینک که کارزار انتخاباتی آمریکا به فرجام خویش نزدیک می شود، تجزیه و تحلیل های آقایان جان مک کین و باراک اوباما از دشواری های بین المللی که ایالات متحده با آنها روبروست در موارد بسیاری به یکدیگر نزدیک است. هردو بر تهدیدهای فراوانی اصرار می ورزند که بر کشور سنگینی می کند و ناتوانی دولت آقای جورج دبلیو بوش برای رویاروئی با آنها را خاطر نشان می سازند و خواستار تغییری بنیادین در استراژی ایالات متحده اند. با گوش سپردن به آنها این احساس عجیب به انسان دست می دهد که انگار هردوی آنها خود را برای پیروزی بر رئیس جمهوری نامزد کرده اند که دوران زمامداریش به سرآمده است.
با اینهمه چنانچه اندکی بهتر گوش فرا دهیم، اختلاف نظرها، بی پرده محسوس تر می شوند به ویژه هنگامی که موضوع مخاطرات بیرون از مرزهای کشور در میان باشد. در حالی که آقای مک کین به ویژه بر نفی و طرد کنش های روسیه در قالب عباراتی می پردازد که یادآور دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است، آقای اوباما مضمون هائی نظیر گسترش سلاح های هسته ای، سلاح های بیولوژیک و تغییرات جوی را ترجیح می دهد.
هردو از دمیدن جان تاره ای به پیکر پیمان آتلانتیک شمالی داد سخن می دهند: آقای مک کین از آنرو که ایالات متحده باز جایگاه تاریخی خویش را در مقام سرکردگی [جهان غرب] بازیابد؛ آقای اوباما به جهت آنکه مشارکت موزونی با اروپائیان پدید آورد. اختلاف دیدگاه های آنها نه صرفا در ظرایف بینش و نه در بلاغت، بلکه نشان از تضاد و تعارضی واقعی در درک و فهم معضلاتی دارد که امروزه پیش روی جهان قد برافراشته اند و در تشخیص بهترین شیوه رویاروئی با آنهاست.
این تضاد و تعارض به نحوی بازتاب سرگذشت زندگی و خمیره هریک از نامزدهاست. آقای مک کین ?? سال دارد. او در گرماگرم جنگ سرد، در خانواده ای نظامی زیسته و شیفته و شیدای ارتش آمریکا و ارزش های آنست. او میان سال های ???? تا ???? خلبان نیروی دریائی و شش سال در ویتنام شمالی اسیر جنگی بوده است.
آقای اوباما ?? سال دارد. مادری بی همسر او را در اوضاع معیشتی متزلزل و پریشانی بزرگ کرده و پیش از آنکه سرانجام در منطقه شیکاگو رحل اقامت افکند بسیار از جائی به جای دیگر رفته و حتی در اندونزی هم به سر برده است. او غالبا از تجربیات خویش در هماهنگ ساختن برنامه های اجتماعی و سامان بخشی اجتماع در برزن های تنگدست جنوب شهر که اثر عمیقی بر حیات نوجوانی وی باقی نهاده اند سخن می گوید.
ناتو همپیمانی همه دموکراسی ها
آقایان مک کین و اوباما در مواضع کنونی خود، ناچارند چنان سخن بگویند که از محدوده رفتار سیاسی پذیرفتنی فراتر نروند. بدینگونه هر دو نامزد در سخنان خود به ریشه کن ساختن تروریسم در خاورمیانه و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای اولویت داده اند. بدین منظور چنانچه نیازی باشد حتی دستیازی به دخالت نظامی را نیز در نظر می گیرند. اما در پس این اهداف مشترک، اختلافاتی در فهم و دریافت آندو نهفته است.
آقای مک کین آشنای ارتش آمریکا در اوج اقتدار خویش در سال های آغازین جنگ سرد بوده و از اینرو منطقی است که بیداری روسیه به چشم وی مهلک ترین خطرها بیاید و استراتژی دفاعی وی بر چنان سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) تکیه زند که همانند آغاز کارش دست آموز واشنگتن باشد. مواضع و واژگان وی همان است که هری ترومن، دوایت آیزنهاور و جان فیتزجرالد کندی در قبال اتحاد شوروی می نمایاندند. او در سال ???? نوشت «ملل غربی می باید نشان دهند که ناتو جبهه ای کاملا متحد از دریای بالتیک تا دریای سیاه است و این پیمان آغوش خویش را به روی تمام دموکراسی هائی می گشاید که نیت دفاع از آزادی را دارند».
آقای اوباما قضایا را به گونه دیگر می بیند. گرچه وی می تواند به محض آنکه سخن از آزادی و دموکراسی در میان باشد، شور و حرارت خویش را به اثبات برساند با اینهمه عموما پرهیز از ستیزه را ترجیح می دهد و می کوشد همداستانی و اجماعی به دور اهداف مشترک پدید آورد. هنگامی که وی به دوران جوانی گام نهاد جنگ سرد پایان یافته بود و چندان جای شگفتی ندارد که همت خویش را بر مسائلی چون تروریسم، تسلیحات بیولوژیک، اشاعه بیماری ایدز و گرم شدن کره زمین بگمارد که پس از فرو پاشی اتحاد شوروی روی نموده اند.
این ناهمگونی چشم انداز تمامی مسائل دیپلوماتیک را در بر می گیرد. اما پیش از آنکه میان روسیه و گرجستان جنگ در گیرد، دامنه گسترده عدم توافق دو نامزد ریاست جمهوری در باره عراق و ایران، مخالفت ژرف میان جهانبینی آندو را پنهان ساخته بود.
مجادله بر سر حنگ عراق چنان بر مباحثات سیاسی در ایالات متحده چیره گردیده بود که همه انتظار داشتند این پرونده اهمیت سرنوشت سازی در کارزار انتخاباتی ریاست حمهوری به خود گیرد. در این حرفی نیست که آقای مک کین هوادار نگهداری سپاهیان آمریکا در عراق است، حال آنکه آقای اوباما میل دارد به سرعت نیروها را از آنجا فراخواند. با اینهمه این عدم توافق فقط یکی از جنبه های شکافی است که آندو را از یکدیگر جدا ساخته.
به نظر آقای مک کین، عراق «جبهه اصلی» نبرد علیه تروریسم است، و هرگونه شکستی در این جبهه به رشد جبران ناپذیر این پدیده در جهان خواهد انجامید. در مقابل به چشم آقای اوباما عراق هرگز جبهه سرنوشت سازی نیامده که برای پیروزی در آن باید کوشید، بلکه مؤثرتر آن است که القاعده را در افغانستان و پاکستان تعقیب کرد (به مقاله ای در اینباره در همین شماره مراجعه فرمائید). چنانچه وی پیروز گردد، بخش بزرگی از سپاهیانی که در عراق مستقر شده اند را از آنجا بیرون خواهد کشید و حضور نظامی آمریکا در افغانستان را تقویت خواهد کرد تا پایگاه های القاعده و طالبان را در امتداد مرزهای این کشور با پاکستان ویران سازند. او همچنین اعلام کرده است که با حمله به مواضع سازمان تروریستی در سرزمین پاکستان روی خوش نشان خواهد داد، یعنی همان تاکتیکی که دولت بوش از چندی پیش اختیار کرده است.
نگهداری سربازان در عراق یا بیرون کشیدن سریع سپاهیان از میدان های جنگ
این اختلاف دیدگاه ها هرچند محسوس اند، با اینهمه بیشتر در حیطه روش ها جای دارند تا در آموزه ها (دکترین). می توان فرایند مشابهی را درباره دستیابی رژیم اسلامی ایران به فناوری هسته ای مشاهده کرد. به ظاهر هردو کاندیدا در این باره مخالف یکدیگرند: آقای اوباما گفتگوی مستقیم میان واشنگتن و تهران را به منظور تعلیق برنامه تغلیظ اورانیوم ایران تجویز می کند، و آقای مک کین این روش را مطلقا مردود می شمارد.
با اینهمه، هردو نامزد دسترسی ایران به انرژی اتمی را ناپذیرفتنی می یابند و در آن هم رأی اند. آنها دستیازی به مجازات های اقتصادی برای به زانو درآوردن ایران را تائید می کنند و چنانچه معلوم شود که این اقدامات ناکافی اند حمله نظامی را نیز از نظر دور نمی دارند. در این باره هم، اختلاف بینش آنها ماهیتی مقطعی و نه ریشه در ساختار اندیشه آنها دارد.
جنگ در گرجستان و قفقاز در عوض گسل ژرف میان آندو را آشکار ساخته است. در نخستین اظهار نظرهای خود در باره این ستیزه، آقای اوباما دو متخاصم را فراخوانده بود تا گفتگو بایکدیگر را آغاز کنند. وی در تاریخ ? اوت اعلام داشت که «برای آنکه گرجستان با ثبات بماند، لازم است که همه اطراف مخاصمه بدور میز مذاکره گرد آیند». اندکی بعد او لحن خویش را تندتر کرد تا مسکو را متهم سازد که بدون انگیزه ای پذیرفتنی به گرجستان یورش برده است و خواستار عقب نشینی سپاهیان روسی شد. اما وی ترجیح خویش را به حل و فصل مناقشه از راه میانجیگری به خوبی آشکار ساخته بود.
آقای مک کین به شیوه مألوف خود واکنش بسیار جنگجویانه تری نشان داد. وی بدون آنکه کوچکترین حرفی از حمله روز ? اوت گرجستان به اوستیای جنوبی به میان آورد، گفت اصلا جای بحث و گفتگو نیست. باید روسیه را به جهت تجاوز ناحق به گرجستان با شدت و حدت محکوم ساخت، و این کشور را از «جامعه بین المللی» طرد کرد (?).
اختلاف ژرف رویاروی روسیه
بر زمینه تأثیرات ژرف این ستیزه است که چاره جوئی های دو نامزد ریاست جمهوری بیش از همه از یکدیگر فاصله می گیرد. به نظر آقای اوباما، به محض آنکه روس ها به ترتیبات صلح جویانه تری روی آورند، ترمیم زیان هائی که این جنگ در مناسبات میان روسیه و آمریکا به بار آورده ممکن است. وی در روز ?? اوت اعلام داشت که «بگذارید منظور خود را روشن بیان کنم، ما میل داریم مشارکت با حکومت روسیه و پیوند های دوستانه با مردم این کشور را گسترش دهیم». اما به زعم آقای مک کین هرگز حرفی از این دست نباید به میان آورد. برعکس هدف وی آنست که روسیه را با اخراج از گروه هشت کشور پیشرفته، با دادن کمک های نظامی و مالی به کشورهای همسایه هوادار غرب و به خصوص با پذیرفتن گرجستان و اوکرائین به ناتو به اطاعت واداشت. بدینگونه دو کشور اخیر با حمایت نظامی آمریکا و اروپا در صورت تجاوز روسیه آسودگی خاطر خواهند یافت.
نامزد جمهوریخواه از بیان صریح جزئیات پیشنهاد خویش می پرهیزد، اما شکی باقی نمی گذارد که در اصول اقدام وی مؤلفه نظامی سنگین دارد. روز ?? اوت او پیشنهاد کرد که ایالات متحده و همپیمانانش «با اوکرائین و تمام کشورهائی که دستخوش [مخاطره] اند در باره اقداماتی به هماهنگی برسند که استقلال آنها را تضمین کند» و فوریت چنین ابتکاری را «در این برهه که ناوگان روسیه در دریای سیاه، آبهای سرزمینی گرجستان را اشغال کرده است و یک پایگاه دریائی در کریمه را در اختیار دارد» خاطر نشان ساخت. هرچند وی بیش از آن نگفته است، اما آشکارا به امکان گسیل واحد های آمریکائی و یا ناتو اشاره دارد تا قرینه حضور نیروی دریائی روسیه باشند که دیری است در دریای سیاه استقرار یافته اند.
در همان بیانیه، او ایالات متحده را فراخواند تا فرماندهی عملیاتی را بر عهده گیرد که هدف آن «تقویت حفاظت از خط لوله نفتی باکو – تفلیس– جیهان» است، عملیاتی که می تواند تا استقرار سپاهیان آمریکائی در گرجستان، آذربایجان و در مناطق همسایه آنها پیش رود.
تحول مناسبات میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا بستگی فراوانی به نامزدی دارد که به ریاست جمهوری برگزیده خواهد شد. آقای اوباما غالبا مطرح می کند که تسخیر عراق تا چه اندازه آسیب و صدمه برای کشور به بار آورده است. او سخت آرزو دارد که تفاهمی بر پایه تقسیم عادلانه تر قدرت را احیا کند. آقای مک کین بیش از آقای اوباما آثار منفی یکه تازی دولت بوش را انکار نمی کند و تأکید دارد که وی نیز رویکردی بر پایه همکاری بیشتر را برخواهد گزید. اما در گفته هایش همواره نقش رهبری را به واشنگتن می بخشد. بدینسان، در سخنرانی ?? اوت به انتقاد از موضع آقای اوباما در باره بحران در گرجستان پرداخت و اعلام کرد غرب به یمن «وحدت دموکراسی های بزرگ به رهبری قاطع و عزم راسخ ایالات متحده» در جنگ سرد به پیروزی دست یافت. آثاری که چنین بینشی در بر دارد روشن است: دموکراسی های غربی باید تحت اقتدار «مصمم ایالات متحده» گرد آیند تا روسیه را به تسلیم وادارند.
ستیزه قفقاز این اثر را داشت که به خوبی نشان دهد که رویکرد سیاست خارجی دو مدعی فرمانروائی بر کاخ سفید چه اندازه متفاوت است. پیش از بروز این ستیزه، بزرگترین عدم توافق بر سر استراتژی نبرد علیه تروریسم بود (عراق یا افعانستان). امروز می توان آنچه آنها را از هم جدا می کند طور دیگری خلاصه کرد. به چشم کسانی که از آقای اوباما پشتیبانی می کنند او کسی است که رو به سوی آینده گردانده و نگران آشفتگی هائی است که کره خاک را به آشوب کشانده در حالی که آقای مک کین به پشت سر می نگرد و هنوز در دوران جنگ سرد به سر می برد، دورانی که جهان به دور رقابت میان ایالات متحده و اتحاد شوروی سامان می یافت.
زیرنویس ها- مقاله ژان ردوانی «بازی "بزرگان" در اوستیا» را در شماره ماه سپتامبر ???? لوموند دیپلوماتیک مطاله فرمائید.